معنا و هدف در زندگی

معنا و هدف در زندگی
معنا و هدف در زندگی
آیا احساس می کنید که زندگی تان با معنا است؟ در زندگی به دنبال چه هدفی هستید؟
چرا کارهای خاصی را انجام می دهید؟ و در زندگی خود به کجا می روید؟
اینها پرسشهای اساسی و چالش برانگیزیست که انسان در طول تاریخ از خود پرسیده است.
فلسفه، هنر و مذهب هریک به گونه ای انسان را در یافتن معنا و هدف در زندگی یاری می دهند. همینطور برای پاسخگویی به سوالات بالا کمک کننده اند.
تعریف معنا در زندگی
تنها معنای زندگی خدمت به بشریت است (لئو تولستوی)
معنا و هدف در زندگی برای افراد و در زمانهای مختلف متفاوت می باشد. برای برخی معنا در عشق ورزیدن به همسر، فرزندان یا والدین؛ برای برخی پرداختن به شغل و حرفه و برای عده ای دیگر در انجام فعالیت های داوطلبانه است.
بررسی تلاشهای انجام شده در راستای تعریف معنای زندگی ما را به سه مولفه اساسی تشکیل دهنده معنا رهنمون می سازد که به گونه د رهم تنیده و نه مجزا از یکدیگر با هم تعامل دارند.
الف. درک انسجام و یکپارچگی زندگی: باور به نظم و پیش بینی پذیری زندگی
ب. هدفمندی: داشتن هدف و جهت در زندگی و باور به اینکه تجارب و فعالیت های فرد در راستای دستیابی به اهداف ارزشمند در زندگی صورت می گیرند.
ج. ارزشمندی زندگی: اعتقاد فرد به اینکه زندگی ارزش زیستن را داشته و اینکه خودش تا چه میزان برای دنیا ارزشمند و مهم می باشد.
به طور خلاصه از دیدگاه روان شناسی مثبت نگر معنا مانند چراغی بر تمامی رویدادهای زندگی پرتو افکنده به او کمک می کند تا با درک صحیح از تجارب مثبت و منفی گذشته، شناخت وضعیت کنونی و برنامه ریزی هدفمند به سمت آینده ای ارزشمند حرکت کند.
چرا یافتن معنا و هدف در زندگی اهمیت دارد؟
تحقیقات روانشناسان مثبت نگر نشان می دهد که احساس معنا و هدف در زندگی، سطح شادی را افزایش می دهد. اما هرچه بیشتر تلاش کنیم که – بدون داشتن معنا و هدف – شادتر باشیم میزان شادی کمتری را تجربه می کنیم. تلاش برای یافتن معنا و هدف در زندگی، سلامت و بهزیستی عمومی را افزایش داده و به رضایت از زندگی، سلامت جسمی و روانی و اعتماد به نفس بالاتر و تحمل بیشتر مشکلات و افسردگی کمتر منجر می شود.
همچنین داشتن معنا و هدف در زندگی پیش بینی کننده خوبی برای پیآمدهای مثبتی نظیر پیشرفت تحصیلی، سازگاری شغلی، روابط اجتماعی عمیقتر و مهربانتر شدن فرد می باشد.
برای یافتن معنا و هدف در زندگی چه کنیم؟
روانشناسان تلاش های بسیار زیادی برای ارائه راهکارهایی جهت دست یافتن به معنا و هدف در زندگی کرده اند.
به اعتقاد استینگر ( ۲۰۰۹) افراد زمانی به احساس معنا دست می یابند که:
الف. درک صحیحی از خود و دنیا داشته باشند که به انتخاب اهداف معنادار و مفید منجر می شود.
ب. به فعالیتهای هدفمند بپردازند و به طور مداوم به نظارت و اصلاح این اهداف معنادار بپردازند.
ج. این اهداف را به درک از خود و دنیا مرتبط کنند.
در زیر به برخی از تکالیف و فعالیتهایی که شما را در این مسیر یاری می کنند اشاره می کنیم:
برای درک و شناخت خود و دنیای پیرامون خود به پرسشهای زیر بر روی تکه ای کاغذ پاسخ دهید:
- من کیستم؟ درباره خصوصیات و ویژگیهای شخصی خود، توانمندیها، نقاط قوت و ضعف و انتخابهای خودتان بنویسید. (شخصیت شناسی و استعداد)
- دنیای پیرامون من چه ماهیتی دارد؟ درباره نگاهتان به دنیا، باورها و امکانات و منابع اطراف خود بنویسید.
- من چه جایگاهی در این دنیا دارم؟ درباره نق شهای خود، فرصتها و محدودیتهای خود بنویسید.
یکی از مشکلات و معضلات زندگی که مستلزم تصمیم گیری و انتخاب بین چند گزینه است را انتخاب کنید.
سپس با درنظر گرفتن تواناییها، مهارتها، ارزشها، نقش خود، امکانات و محدودیتهای محیطی تمامی راه حل های ممکن برای حل این مشکل را بنویسید.
با ارزیابی نقادانه یکی از راه حلها را انتخاب کنید. با فعالیت هدفمند به حل آن مشکل بپردازید. واکنش هیجانی و احساس خود به حل مشکل را بنویسید.
احساس سرزندگی، هویت، اتمام تکلیف و باور به این نکته که یکی از اهداف زندگی حل این معضل بوده به زندگی تان معنا می دهد.
فردی که از نظر شما در زندگی موفق می باشد و زندگیش معنادار است را تصورکنید.
آیا این فرد در کار خود موفق است و به شغلش به عنوان یک رسالت می نگرد؟
آیا او تصور می کند که دنیا نیاز به بهبود داشته و او با کارش می تواند به بهبودی شرایط کمک کند؟
این فرد چه ویژگی هایی دارد؟ آیا ارتباطات اجتماعی عمیقی دارد ؟
فردی را تصور کنید که بعد از یک اتفاق منفی در زندگی خود توانسته هدف معنی داری را تعیین کند.
برای دستیابی با آن هدف تلاش کرده و به زندگی خود معنای دیگری داده است.
در صورتی که برایتان امکان دارد درباره تحولی که در زندگی این فرد رخ داده با او گفتگو کنید و نظرات او را ثبت کنید.
برای آینده خود هدف تعیین کنید.
آینده دراز مدت مثلاً ۱۰ یا ۲۰ سال آینده را تصور کنید. خود را در آن موقعیت توصیف کنید.
دوست دارید چه جایگاهی از نظر شغلی، تحصیلی، خانوادگی و اجتماعی داشته باشید؟
چرا دستیابی به این جایگاه و اهداف برایتان اهمیت دارد؟
برای دستیابی به این جایگاه چه مراحلی را باید طی کنید؟
اهداف کوتاه مدت که به منزله نردبانی برای رسیدن به آن جایگاه است را بنویسید.
برای دستیابی به این اهداف برنامه ریزی کنید.
در انجام این تکلیف به توانمندیهای خود توجه کنید.
تصور کنید که همه چیز تا آن زمان خوب پیش می رود.
تحقیقات نشان داده انجام این تکلیف هر روز و به مدت دو هفته باعث ایجاد احساس مثبت می شود.
چرا که به فرد احساس کنترل بر زندگی می دهد.
همچنین سبب می شود برای دستیابی به اهداف اقداماتی را انجام دهد.
به سوالات زیر پاسخ دهید:
- زندگی خوب برای شما چه ویژگیها و معنایی دارد؟
- فرد خوب از نظر شما کیست و چه ویژگیهایی دارد؟
- اگر به گذشته خود نگاه کنید و آنرا مرور کنید دوست دارید از شما چگونه یاد م یشد؟
- دوست دارید دیگران با شنیدن نام یا یادآوری شما چه ویژگ یها و خصوصیاتی را درباره شما تداعی کنند؟
- دوست دارید چه تاثیر مثبتی بگذارید؟
- دوست دارید در دوران کهنسالی و پیری در جشن تولد ۷۵ سالگیتان چه چیزی درباره شما بگویند؟
تمرین «داستان زندگی خود » را انجام دهید.
در این تمرین از شما می خواهیم داستان زندگی خود را در قالب کتاب به رشته تحریر درآورید.
کتاب زندگیتان را به فصل هایی تقسیم کنید.
پستی و بلندیها و افرادی که نقش کلیدی داشته اند را در آن بگنجانید.
صحنه هایی از کودکی، نوجوانی، بزرگسالی و حتی آینده خود – هم خوب و هم بد – را متصور شوید.
از این طریق می توانید به موضوع و مساله اصلی که بر زندگی شما احاطه دارد پی ببرید.
وقایع و اتفاقات زندگی گذشته خود را مرور کنید.
دو مورد از وقایع مثبتی که در آنها شناخت دقیقتر و سازگارانه تری از خود یافته اید را به یاد آورید.
مواردی را انتخاب کنید که در آنها پیشرفت یا تغییر خاصی رخ داده است.
با در نظر گرفتن همین دو موقعیت، دو موقعیت موفقیت آمیز دیگر در آینده خود را تصور کنید و بنویسید.
دیدگاهتان را بنویسید